_ زهرا جان! سال اول دبستان
نیستیا! سال اول دانشگام نیستی حتی! سال آخر دانشگاهی!
این را خواهرم وقتی می گوید که روی زمین نشسته ام، یک پارچه ی آبی گرفته
ام دستم و دارم با تمام توان، کفش هایم را برای ورود به سال تحصیلی جدید، برق می
اندازم.
زهرا مینائی
دوشنبه 1 مهرماه سال 1387 ساعت 06:12 ب.ظ
حال چرابا پارچه ی آبی؟؟؟درضمن کفش هایت را اگر هرهفته دستمال بکشی لازم نیست موقع تمیز کردنشان ازتمام توانت استفاده کنی.آن هم بازبان روزه... پی نوشت:کلاس شعر؟؟؟کی؟؟؟کجا؟؟؟کیا؟؟؟ساعت چند؟؟؟چه جوری؟؟؟ پی نوشت2:به تمام سوالات پاسخ داده شود لطفا
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
hale adamo be ham mizani
باز حال کی را به هم می زنم!؟!؟!؟
همه ما به نوعی کودکیم
سال تحصیلی نو مبارک
یک چیزی در این مایه ها را مادرم هم به من گفت . وقتی که داشتم با استین مانتوی جدیدم توی کوچه بال بال می زدم .
خوش به حالت.
اما من همیشه فکر میکنم تو اگر خیلی سن هم داشته باشی 8سال است.خیلی هم دوست دارم این 8 ساله بودنت را!
واقعا ممنون از توجهتون
دیگه کمتر کاری رو از روی ذوق انجام میدم :(
شما از کجا فهمیدید تولدمه؟!!!!
ممنونم از حضورت...
ارادتمندم.
اسداللهی.
حال چرابا پارچه ی آبی؟؟؟درضمن کفش هایت را اگر هرهفته دستمال بکشی لازم نیست موقع تمیز کردنشان ازتمام توانت استفاده کنی.آن هم بازبان روزه...
پی نوشت:کلاس شعر؟؟؟کی؟؟؟کجا؟؟؟کیا؟؟؟ساعت چند؟؟؟چه جوری؟؟؟
پی نوشت2:به تمام سوالات پاسخ داده شود لطفا