خب الان یعنی خواستی بگی لذت نمی بری؟ چی تو رو به این نتیجه رسوند؟ اتفاقا خوبه در جریان باشی که همه شواهد عکس این ماجرا رو ثابت می کنند!.نتیجتا سعی کن که انسان باشی. بهرحال کارهای سخت هم در نهایت شدنی هستند.
یه روز صبح تو بیمارستان طبق معمول، پزشک اومد بیماراشو ویزیت کنه. دید یه پیرمرد چهارزانو نشسته رو تخت، سرم به دستش داره قرآن میخونه. پزشک که اعتقادی به اسلام نداشت گفت: پیرمرد تو که معنی شو نمی فهمی واسه چی میخونی؟ پیرمرد با آرامش گفت: پسرم از قرصایی که تو هم به من میدی چیزی نمی فهمم.
نفهمیدن وحشتناک است.نفهمیدن و در آغوش کشیدن. ولی انگار عجیب نیست. فهمیدن هم وحشتناک است،وحشتناک... هم با این و هم با آن به خودم زخم میزنم. و من دلخوشم به درک ابتدایی ام از تو. که نیازارم روح مهربانم را به نفهمیدن،و نمیرانم به فهمیدن.
هیچ وقت فکر کردی منگل ها و دیوونه ها چه قدر دوست داشتنی اند؟
bahareh
دوشنبه 18 شهریورماه سال 1387 ساعت 11:35 ب.ظ
labod hameye shomayi ham ke be in natije residin motaghed boodin mifahmin !
خب الان یعنی خواستی بگی لذت نمی بری؟ چی تو رو به این نتیجه رسوند؟ اتفاقا خوبه در جریان باشی که همه شواهد عکس این ماجرا رو ثابت می کنند!.نتیجتا سعی کن که انسان باشی. بهرحال کارهای سخت هم در نهایت شدنی هستند.
سلام
بی دلیل اسمتونو را نپرسیده بودم
وبلاگتونو خوندم
و اون شعر بپر رو از اول.....
خداحافظ
می دونی مسأاله اینجاست که هیچ کس تا حالا نفهمیده که می فهمه یا نمی فهمه. فهمیدی؟؟؟
یاد این داستان افتادم..
یه روز صبح تو بیمارستان طبق معمول، پزشک اومد بیماراشو ویزیت کنه. دید یه پیرمرد چهارزانو نشسته رو تخت، سرم به دستش داره قرآن میخونه. پزشک که اعتقادی به اسلام نداشت گفت: پیرمرد تو که معنی شو نمی فهمی واسه چی میخونی؟ پیرمرد با آرامش گفت: پسرم از قرصایی که تو هم به من میدی چیزی نمی فهمم.
چه قدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدن ها که به این مردم آسایش و خوشبختی بخشیده است...
نفهمیدن وحشتناک است.نفهمیدن و در آغوش کشیدن. ولی انگار عجیب نیست. فهمیدن هم وحشتناک است،وحشتناک...
هم با این و هم با آن به خودم زخم میزنم.
و من دلخوشم به درک ابتدایی ام از تو. که نیازارم روح مهربانم را به نفهمیدن،و نمیرانم به فهمیدن.
هیچ وقت فکر کردی منگل ها و دیوونه ها چه قدر دوست داشتنی اند؟
labod hameye shomayi ham ke be in natije residin motaghed boodin mifahmin !
فهمیدن زیاد گاهی میشه مثل غذای هضم نشده
درود بر شما
به روزم و منتظره حضور پر نقدتان[گل]
باید اینجوری شروع می کردی که:
آدما دو دسته اند. دسته اول می فهمند و دسته دوم که نمی فهمند.
و...
لذت بردم!
من خیلی وقته به این نتیجه رسیدم
فک کن زهرا مینایی تک گویی هم داشته باشه!