گیرم زودترها می گفتم...

تک گویی های زهرا مینائی

گیرم زودترها می گفتم...

تک گویی های زهرا مینائی

آدم ها یا

آدم ها یا می دانند، می خواهند در زندگی چه کار کنند؛ یا نمی دانند، می خواهند در زندگی چه کار کنند. بعضی از آنهایی که نمی دانند، می خواهند در زندگی چه کار کنند؛ می خواهند بدانند که می خواهند در زندگی چه کار کنند. بعضی از آنهایی که نمی دانند، می خواهند در زندگی چه کار کنند؛ نمی خواهند هم بدانند که می خواهند در زندگی چه کار کنند خب!

پی نوشت با ربط: باز هم آدم ها را به دو قسمت تقسیم کردم.

پی نوشت بی ربط: خواب دیدم بهاره یک آهنگ بهم داد که متن انگلیسی اش را که خواندم، دیدم درباره ی " پرتغالی ِ زه زه " است. بیدار که شدم، ضرباهنگش هنوز توی گوشم بود. دم- دم دم- دم دم- دم دم- دم دم/ دم-دم دم-دم دم- دم دم- دم دم-د ددددم. یادم نمی آمد که تا به حال شنیده بوده باشمش.

نظرات 7 + ارسال نظر
شادی یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:16 ق.ظ http://www.warbler1.blogfa.com

ببین مینا , دیگه هیچ وقت آهنگ رو ننویس . خوب نت ها رو واسه چی اختراع کردن .؟ واسه این که با دم دم دم که معلوم نیست بلاخره چطوری باید خونده بشه ننویسی.

تازه بعضی آدم هایی که می دانند می خواهند در زندگی چه کار کنند بس که نمی شود یادشان می رود.

نیروانا یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:44 ب.ظ

کلوب یه چیزی تو مایه های ۳۶۰ هستش اما فرقش اینه که ۱۰۰٪ میدین ایرانه و همه ی اعضاش ایرانی هستن. هر کسی پیج مخصوص خودش رو داره اما دانشگاه ها،مدارس،و کلن هر چیزی که فکرشو بکنب جامعه ی کلوبی مخصوص خودشو داره که همه میتونن عضو شن و بحث ها و نکته های جالبی داره. مثلا کلوب روزنامه نگاران،خاتمی،باشگاه کتاب، شاملو و ....

مریم.م دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:18 ب.ظ http://man-na-manam2.blogfa.com

ببین مینایی! بعضی از پست هایت فقط می توانند کار خودت باشند!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:38 ق.ظ

ها! احسنت به مریم و شادی. دددم دم. زهر. اصلا تو لال شوی هم بعید بدانم طوری شوم.(خب یک مقدار خشونتم بالا زد اما لازم بود) این چه طرز آهنگ زدن است؟به قول نگین الان مثلا ما فهمیدیم چه طوری بود! تو بدون شک یک خنگی.

سینا سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:03 ب.ظ

هیچ موقع از تقسیم بندی این جوری آدمها خوشم نیامد.
هر چند همیشه این کار را می کنیم.

احمد سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:35 ب.ظ http://khodesh.blogfa.com

پس آنها که می دانند در زندگی می خواهند چکار کنند چی؟
به نظر من آنها هم دو دسته هستند. یا آن کار را که می دانند، می خواهند انجام دهند انجام می دهند یا آن کار را انجام نمی دهند.
آنها که انجام نمی دهند احتمالا دروغ می گویند که می دانند می خواهند چکار کنند و در واقع آنها در دسته ای هستند که نمی دانند و نمی خواهند بدانند که می خواهند چکار کنند.
اما آنها که انجام می دهند دو دسته اند. یکی که قبل از انجام دادن کار می دانند که می خواهند آن کار را انجام دهند و دسته دیگر که بعد از انجام دادن کار فکر می کنند که از اول می خواسته اند آن کار را انجام دهند.
این دسته دومی هم به نظر من اشتباه کرده اند و در واقع باید آنها را بگذاریم در دسته ای که نمی دانند اما دوست دارند بدانند که می خواهند چکار کنند.
می ماند آن دسته ای که کاری را انجام می دهند که از قبل می دانسته اند و می خواسته اند این کار را انجام دهند. این گونه آدمها هم دو دسته اند یا شبیه دیو هستند یا دایناسور یعنی یا از اول وجود نداشته اند یا آنکه خیلی وقت پیش نسلشان منقرض شده است و در هر صورت الان وجود ندارند.
پس همه آدمها می روند در همان دو دسته ای که نمی دانند می خواهند چکار کنند.
معمولا آدمها را بر اساس داشته هایشان تقسیم می کنند نه نداشته هایشان. بنابراین تقسیم بندی آدمهایی که نمی دانند کار چندان درستی نیست. این آدمها همه فاقد عامل تقسیم هستند پس همگی توی یک دسته هم جایشان می شود و کلا آدمها یک دسته هستند. حتی شاید کمتر!!!

آزاده پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:44 ب.ظ http:// vagooyeha.blogfa.com

سلام مرسی که اومدی.
می شه وبلاگت رو اضافه کنم؟
من فکر می کنم همه یه چیزی رو می خوان چه بخوان بش برسن و چه نخوان.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد