گیرم زودترها می گفتم...

تک گویی های زهرا مینائی

گیرم زودترها می گفتم...

تک گویی های زهرا مینائی

اتفاق

من: تو از من هیچ وقت تو این مدت ناراحت شدی؟
م: نه. فقط احساس می کردم که خیلی ناراحتی. ولی نمی دونستم چه اتفاقی افتاده.
سکوت.
من: در واقع اتفاقی نیفتاده؛ یعنی اتفاق عینی ای نیفتاده، ولی کلی اتفاق ذهنی افتاده، و حتی اگه اتفاق عینی ای هم افتاده باشه، زیر مجموعه ی اون اتفاقات ذهنیه.
نظرات 4 + ارسال نظر
شادی چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:22 ب.ظ http://warbler1.blogfa.com

این روزها ی دانشکده همه غم گین اند. غم گین را جدا می نویسم چون دوست دارم. چون غم هایشان با غم های ساده و روزمره فرق دارد. چون الان غم گین اند و یک ثانیه دیگر بلند بلند می خندند. اما انگا یه چیزی خورده توی پر همه مان.

عمو سیبیلوو پنج‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:57 ق.ظ http://amosibilo.blogsky.com

ای خدا یار شوی باده دوار شوی

من به رقص آمده چون مست قلندر در باد

تا به خود باز رسانم دل گمراه شبی

دل دیوانه ما را به خدا یار ببرد

ای خدا یار شوی باده دوار شوی

دل دیوانه ما را به تو گمراهی بود

تا که بیداد کند با دل گمراه شبی

دل افسون شده ام تاب غریبی دارد

زلف گیسوی تو بردش پی دلدار شبی

ما قلندر شده ایم بر ره این گمراهی

تا که بیداد کند آه خدا باز شبی

شب که گمراه کند مست قلندر در باد

همه گمراه شوم با دل دلدار شبی

bahareh پنج‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:00 ب.ظ

yani hey ba khodam fek mikonam ke chera be in natije residi ke in mokaleme ro too webloget benevisi. bad hey say mikonam khodamo aaroom konam ke be man rabti nadare ama AKHE CHERA MINAYI?! HAN? ini ke gofti badihi tarin chize donya bood

[ بدون نام ] شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:45 ب.ظ http://www.norshamsi.blogfa.com

خیلی ایده و حرف جالبی است
ما هز چه داریم همه برگرفته از درون مااست
خیلی زیبا بود ولی کاشکی دوست داشتنها غیر از نماد عینی نماد ذهنی هم داشته باشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد