گیرم زودترها می گفتم...

تک گویی های زهرا مینائی

گیرم زودترها می گفتم...

تک گویی های زهرا مینائی

وانمایی

دیشب آهنگ هایم را در گوشی مرور می کردم. هرکدام مرا می برد به حال و هوایی.
"مدرسه ی موش ها" مرا یاد لبخندی و صدایی و دانشکده حقوق می انداخت، "یار مرا، غار مرا" یاد این اواخر و اتوبوس های مترو میرداماد و ردیف آخر سمت راست و پنج شنبه ها بعد از کلاس زبان، "closer" یاد سال گذشته اردیبهشت و خرداد و تکرار و پارک وی، " به سوی تو" یاد فروردین و اردیبهشت و اتوبوس و ولیعصر، "parisienne moonligt" یاد روزهای کذایی پیش دانشگاهی، " " desert rose یاد راه کاشان و آن بدترین اردوی دانشجویی، " مدار صفر درجه" یاد اتوبوس شب و باغ فردوس و شب های خیلی خیلی سرد زمستانی امسال، " ترنج" یاد مانتوی خاکستریم – همانی که می گفتم اگر پسر بودم حتما عاشق کسی می شدم که این مانتو را بپوشد- و اوایل آبان و آذر و دیوانگی ها و چرخیدن و چرخیدن و چرخیدن توی خانه نواندیشان و سی ثانیه ی آخری که هنوز هم مرا می کشد، " " when I dream و باز هم خرداد سال گذشته و نمایشگاه کتاب و تنهایی، " you learn about it" و سال اول دانشگاه و تناقض ها و احساس های دوگانه و "لورکا هایی با صدای شاملو" که می بردم به حدفاصل پارک وی تا تجریش و خیابان ولیعصر و پیاده روی با یک تخته ی نقاشی زیر بغل.
آهنگ ها هم وانمایی می شوند. کلاس آقای شیوا یاد می گرفتیم که وضعیت واقعی تر از واقعیت وجود دارد که در آن مثلا وقتی بگویند توت فرنگی، یاد مزه ی آدامس توت فرنگی می افتی نه مزه ی خود توت فرنگی.
آهنگ ها هم برایم این حکم را دارد. آهنگ را که گوش می دهم می روم همان روزهایی که چندین و چندین و چندین بار هر کدام را گوش می دادم و خاطره ها و آدم ها و حتی احساس هایم برمی گردد انگار. آهنگ ها در یک زمانی متوقف شده اند و هرچه هم بگذرد، بهشان که رجوع کنی، تنها برمی گردی همان زمانی که اتفاق افتاده اند. بعد هم می گویند خط سیر زمان مستقیم است!
نظرات 6 + ارسال نظر
محب شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:42 ب.ظ

این چند روزه فقط یک آهنگ گوش دادم شاید حالم بهتر شود:باور نکن تنهایت را

بار دیگرِ؛ نگاه... شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:19 ب.ظ http://glance-again.blogfa.com

بد نگفتن آقای شیوا !

تصاویر و صداها، حتی بوها و مزه ها گاهی ما را به عالمی می برند که چندان نزدیک نیست...
آدمی است و خاطراتش...

که امیدوارم همیشه بهره مند شیرینهایش باشید...


یا علی مددی

احمد طالبی یکشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:10 ق.ظ http://khodesh.blogfa.com

هرچیز هم که متوقف شود در زمان، آدمها به نظرم نمی شوند و با زمان جلو می آیند یا شاید زمان آنها را می برد.
آهنگها هم شاید متوقف نشده اند و این آدم است که دوست دارد گاهی دل از زمان بکند و تجربه ای را که داشته تکرار کند. این می شود که چیزی را به یاری می گیرد مثلا آهنگی را و بعد چیزی را که خودش اراده کرده خراب می کند سر آهنگ.
نوروز مبارک.

مریم یکشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:49 ق.ظ

ببین مینا باز داری خودتو لوس می کنی ها.
خوب خواستم استعداد نداشتت رو خرج کنی.
چه می دونستم انقدر هزینه داره.
دلگیر شدن هم اصلا به قیافه و گروه خونیت نمی خوره.
گفتم در جریان باشی.

مریم یکشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:29 ب.ظ

لینک کن خیالی نیست.بقیه هم خودشان فهمیدند.وگرنه هیچ آدم خزی جار نمی زند که آی بشتابید که من وب دارم.
به بی استعدادیت هم هر آینه ایمان می آورم.
درست هم نمی شوی.

مریم یکشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:48 ب.ظ http://www.dark-midnight.blogfa.com

ببین مینا!از سر بیکاری در هتل به چه کارهای جفنگی رو آوردم!
رفتم به آدرس قبلی وبت همون ملنچولی(این اسم بی مسما رو کاش می فهمیدم از کجات در اوردی)بعد دیدم بر اساس قوانین جمهوری اسلامی دسترسی بهش امکان پذیر نمی باشد.کلی تفریح کردم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد